سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
معتکف کوی عشق...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در وا کن و به این قفس مرده جان بده
دیوارها و فاصله‎ها را تکان بده

ما را زدست زندگی بی‎امان بگیر
ما را به دست حادثه‎ای ناگهان بده

تا باورت کنند چو فواره‎ای بلند
خود را به تشنگان تماشا نشان بده

بر هر چه قاب پنجرة رو به‌ آفتاب
سهمی ز نور، تکه‎ای از آسمان بده

«زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول»
این سفره‎های وا شده را آب و نان بده


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط معتکف 86/8/24:: 11:8 صبح     |     () نظر